اتفاقات رخ داده در این 4 ماه
عزیز مامانی،به خاطر ویار شدیدم تو این چهار ماه همش تو خونه عزیز جون بودم به همین خاطر نتونستم همه اتفاقات افتاده رو به روز برات بنویسم قند عسلم اینجا برات به صورت خلاصه وار درج می کنم : 17 شهریور :تولد مامانی که شما تو دلم تشریف داشتین قربونت برم 19 شهریور:مسافرت به سرعین با عزیز جون و بابابزرگ و بابایی 25 شهریور :اولین ویزیت دکتر ت که بعد از چکاب و سونوگرافی گفت قلب مورچه کوچولوت تشکیل شده و من از خوشحالی تو مطب و تو راه فقط گریه می کردم. 15مهر : دومین ویزیت دکترت و اولین آزمایش غربالگری و سو نوگرافی که دکترت گفت همه چیز عالی داره پیش میره گلم الهی چشم بد همیشه ازت دور باشه.راستی مامانی تو این سونو صدای قلبت رو شنی...
نویسنده :
مامان و بابایی اهورا
23:54